مادر،این آرامش بی تکرار...
بیا دلبندم بیا در آغوش مادر ، می خواهم عاشقانه در آغوشت بگیرم چنان عاشقانه که تو به درون من بازگردی. در وجود من جز حرارت عشق ، تب دیگری به سراغت نخواهد آمد. بیا دلبندم . من هم به آغوش مادرم پناه برده ام . خودم را به لالایی غمگین او سپرده ام که به زبان مادریش زیر گوشم زمزمه می کند و اشکهایش آرام آرام از روی گونه هایش لغزیده ، به روی گونه هایم می چکد و دریای یخ گرفته چشمانم را آب می کند.
تو به درون من بازگرد پاره تنم، تا من هم آسوده خاطر به درون مادرم و اونیز به درون مادرش. به گذشته بازگردیم، به اصل خویش تا جایی که بهشت مأمن ابدی ما گردد.
-----------------
چند قدم نزدیکتر: خسته ام دلم خدایم را می خواهد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی